یادش بخیر
بچه ها گفتن پایه ی فیلم ترسناک هستی خیلی راحت گفتم نه
نمیترسیدم یعنی اصلا ندیده بودم که ببینم دوس دارم یانه اما امتحانشم دوس نداشتم
اما با اصرار بچه ها که کلا یه دوسه روز اخر هفته یه گروه چهار نفره مونده بودیم نشسته بودیم از اول تا اخر پای لپ تاب نفس که به خاطر ما نبرده بود(دم اونم گرم )
اقا فیلمو که گذاشتیم اولاش ناهید خیلی استقبال نکرد البته چیزی نداشت که استقبال کنه یا نکنه
اما یه دفعه همین که به قول الا دختره خون اشامه پیرید رو گردن یکی تا گازش بگیره و بعدشم خونشو بخوره
یه هو دیدیم ناهید نیست
ابجیم خیلی صورتیه
مرگ نخندینا
کسی حق نداره بخنده بهش
خب طبعش لطیفه دخترم
اقا ناهید بالا اورد و وقتی برگشت سعی میکرد به اون صحنه ها که یرسید نگاه نکنه
اما به نظر من بیشتر چندش بود تا ترسناک